در سایهٔ غم شکست روزم
در سایهٔ غم شکست روزم
در سایهٔ غم شکست روزم
در سایهٔ غم شکست روزم
در سایهٔ غم شکست روزم
در سایهٔ غم شکست روزم
در سایهٔ غم شکست روزم
خورشید سیاه شد ز سوزم
خورشید سیاه شد ز سوزم
خورشید سیاه شد ز سوزم
خورشید سیاه شد ز سوزم
خورشید سیاه شد ز سوزم
خورشید سیاه شد ز سوزم
خورشید سیاه شد ز سوزم
از دود جگر سلاح کردم
از دود جگر سلاح کردم
از دود جگر سلاح کردم
از دود جگر سلاح کردم
از دود جگر سلاح کردم
از دود جگر سلاح کردم
از دود جگر سلاح کردم
تا کین دل از فلک بتوزم
تا کین دل از فلک بتوزم
تا کین دل از فلک بتوزم
تا کین دل از فلک بتوزم
تا کین دل از فلک بتوزم
تا کین دل از فلک بتوزم
تا کین دل از فلک بتوزم
تنها همه شب من و چراغی
تنها همه شب من و چراغی
تنها همه شب من و چراغی
تنها همه شب من و چراغی
تنها همه شب من و چراغی
تنها همه شب من و چراغی
تنها همه شب من و چراغی
مونس شده تا بگاه روزم
مونس شده تا بگاه روزم
مونس شده تا بگاه روزم
مونس شده تا بگاه روزم
مونس شده تا بگاه روزم
مونس شده تا بگاه روزم
مونس شده تا بگاه روزم
گاهی بکشم به آه سردش
گاهی بکشم به آه سردش
گاهی بکشم به آه سردش
گاهی بکشم به آه سردش
گاهی بکشم به آه سردش
گاهی بکشم به آه سردش
گاهی بکشم به آه سردش
گاه از تف سینه برفروزم
گاه از تف سینه برفروزم
گاه از تف سینه برفروزم
گاه از تف سینه برفروزم
گاه از تف سینه برفروزم
گاه از تف سینه برفروزم
گاه از تف سینه برفروزم
یک اهل نماند پس چرا چشم
یک اهل نماند پس چرا چشم
یک اهل نماند پس چرا چشم
یک اهل نماند پس چرا چشم
یک اهل نماند پس چرا چشم
یک اهل نماند پس چرا چشم
یک اهل نماند پس چرا چشم
زین پرده در آن فرو ندوزم
زین پرده در آن فرو ندوزم
زین پرده در آن فرو ندوزم
زین پرده در آن فرو ندوزم
زین پرده در آن فرو ندوزم
زین پرده در آن فرو ندوزم
زین پرده در آن فرو ندوزم
خاقانی دل شکسته ام، باش
خاقانی دل شکسته ام، باش
خاقانی دل شکسته ام، باش
خاقانی دل شکسته ام، باش
خاقانی دل شکسته ام، باش
خاقانی دل شکسته ام، باش
خاقانی دل شکسته ام، باش
تا عمر چه بردهد هنوزم
تا عمر چه بردهد هنوزم
تا عمر چه بردهد هنوزم
تا عمر چه بردهد هنوزم
تا عمر چه بردهد هنوزم
تا عمر چه بردهد هنوزم
تا عمر چه بردهد هنوزم